محل تبلیغات شما

هرچقدر تلاش میکنم بخوابم نمیشهامشب درست۱۵روزه که از عشقم دور موندم و ندیدمش،حال روحی چندان مساعدی ندارم و انگار فقط اکسیژنه که میاد و میره و جسمی ک ب اجبار حرکت میکنه و حرفمیزنه.دلم خیلی برا عشقم تنگ شده،برا بغلش برادستاش،انگشتااش ک لای انگشتام میرفت موقع قدم زدن. برا یهویی بغل کردنا و بوسه هاش،، برا چشاش که نگاهم میکرد،، برا وقتایی ک باهم دوتایی سر ی سفره غذا میخوردیم خدااااااا میشنوی دلم برا تک تک اینا تنگ شده اشکمو میبنی خدا میدونی بزورتحمل میکنم

حامدم عشق ابدی من کاش میفهمیدی شبا تا دیر وقت خوابم نمیبره و از روز اول اشنایی شبهای زیادی با تو بودن،با توموندن و خونه و زندگیمونو تصور میکنم و غرق رویا میشم فک میکنم اگه خونه داشتیم ساعت چند بیدار میشدم تا برگردی چیکارا میکزدم چ غذایی دزس میکردم چ لباسی برات میپوشیدم تنها امید و دلخوشی من این فکر و خیالاست عمرم

 

خیلی حس تنهایی دارم دلم یه اغوش پر از محبت میخواد که ساعتها توش بمونم و اروم شم

اینروزها خیلی سخت میگذرن برام همش صبرو صبرو صبر هرروز ی سال میگذره برام صبر کردن برا باتو بودن خیلی سخته چون زمان میخواد چیزی ک جون منو میگیره

من یه مدته تقریبا بیست روز خیلی حالم بده درست از فردای روز تولدم بقدری خستم از همه چی که تحمل هیچ چیزی رو ندارمفقط ارامش میخوام.

چ جوری بگذرونم روزا رو عزیز دلم خیلی سخته

 

 

خیلی دوست دارم شوهر جان

 

خالی نمیشم از غمی که حق من نیست

بی تو بودن کم از مردن نیست

دومین روز از دوری

برا ,خیلی ,ک ,دلم ,میکنم ,چ ,دلم خیلی ,ساعتها توش ,میخواد که ,که ساعتها ,توش بمونم

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

چگونه مدرسه ای شاد و دلپذیر داشته باشیم؟